در اين حاكميت متحجر ، دختر كشي
بعداز1400سال مد روز شده
حتما خبرهاي كشتار دختران جوان و بي گناه، به وسيله والدين و بطور خاص پدران و برادران آنها را به كرات شنيده ايد . البته همگان ميدانند كه اين پديده شوم، ثمره حاكميت نظامي است كه مروج و مشوق چنين عمل شنيعي ميباشد . چرا كه اين دين فروشان از اسلاف خويش در 1400 سال قبل آموخته اند كه دختر مايه ننگ جامعه است و با كوچكترين اعتراضي از جانب او و يا حتي نفي خواسته هاي پدرانشان ، بايد آنان را به بدترين شكل ممكن به قتل برسانند.
طبق آمار و ارقام ارائه شده در حال حاضر 70% از فرزند كشي ها در ايران ، ” دختركشي” است، آنهم به شنيعترين شكل و غير انساني ترين شيوه ممكن كه در مخيله انسان نمي گنجد!
راستي آيا به اين فكر كرده ايد كه چرا جوامع متمدن، روز به روز به سمت دمكراسي و آزادي و برابري، پيش ميروند و حتي امسال 6 رئيس جمهور و نخست وزير زن در سراسر دنيا داشته ايم . حال آنكه در صحنه مقابل ، در ايران تحت حاكميت نظام آخوندها ، درست بر عكس عمل ميشود و اين ريل، عكس دنياي متمدن حركت ميكند و روز به روز به تعداد ”دختركشانزن ستيز” افزوده ميشود! آيا ميتوان اين عمل را صرفا به افراد تحت نظام نسبت داد، بدون آنكه انگشت اتهام را به جانب حاكميتي كه مروج اين اعمال ضد انساني است نشانه رفت؟ آري در هر حكومت ، افراد و جامعه، تحت تاثير شرايطي كه آن نظام در جامعه ترويج ميكنند، قرار ميگيرند. حال اگر نظامي عاري از ديدگاههاي ارتجاعي و زن ستيزانه در ايران حاكم بود، آيا مردان و به اصطلاح پدران يا برادران متعصب! چنين اجازه اي به خود ميدادند كه جان يك انسان را به جرم اينكه به او شك اخلاقي دارند و يا به خواسته آنان عمل نكرده ، به راحتي بگيرند و هيچ مانع و رادعي هم براي كنترل ” غيرت خروسي” خويش نبينند؟! وقتي حاكمان وقت مشوق اين اعمال ضد انساني باشند، ديگر چه انتظاري از افراد تحت نظام و تحت تاثير تبليغات ارتجاعي اين حاكميت ميتوان داشت؟
بطور مثال: پدري (كه البته او را ناپدري بايد خواند) وقتي دختر 19 ساله اش، زندگي با مردي را كه به زور او را شوهر داده بودند را تحمل نكرد و از از خانه آن مرد فرار نمود ، مردي كه خود را پدر اين دختر ميخواند ، به راحتي اين اجازه را به خود داد كه به همدستي پسرش ، دختر معصوم را به قتل برساند و او را در بيابانها دفن كند. با بر ملا شدن اين فاجعه ضد انساني ، قاضي عادل!! حكم به پرداخت ” ديه” خون آن دختر بيگناه ميدهد و بدين سان قاتلان با پرداخت پولي ناچيز، از زندان رها ميشوند!
در نمونه ديگر: مردي دختر نوجوانش را به جرم اينكه يكي از محارم به وي تجاوز نموده است، بدون هيچ درنگي سر مي برد و سر او را در كيسه اي گذاشته و با خود به كلانتري ميبرد و با افتخار ميگويد كه دخترش را كشته است! او را نيز با پرداخت ديه!! پس از مدتي آزاد ميكنند! با چنين قوانين زن ستيزانه اي چگونه ميتوان اين نظام را به عنوان نظامي حامي انسانها به رسميت شناخت. نظامي كه جان انسان و بطور خاص زنان جامعه، برايش از سربريدن يك مرغ هم كم ارزشتر است !
پس پايه و مبناي فساد را بايد دريافت و آنرا ريشه كن نمود. اين پايه چيزي نيست جز نظام قرون وسطايي آخوندهاي دين فروشي كه با اصل قرار دادن قوانين 1400 سال قبل ، زنان ايراني را به زير يوغ استثمار و بندگي كشيده اند.
اما امسال زنان ايراني با شركت در تجمعات 8 مارس به اين سياستهاي ضد انساني دست به اعتراض خواهند زد و فرياد آزادي و مساوات سر خواهند داد.
روز 17 اسفند ، در پارك لاله جنب رستوران ، در ساعت 4.5 عصر منتظر حضور سبز شما هستيم.
از نگاه ياران ندا ميرسد
دوره رهايي فرا ميرسد
اين شب پريشان سحر ميشود
روز نو گل افشان به ما ميرسد!
anjomanzananazadeh@yahoo.com